افسانه های جالب و کوتاه چینی؛ از قصه آفرینش تا عشق الهه و گاوچران!

این که نگاه مردم شرق و غرب به موجودات اساطیری اینقدر با هم فرق داره، واقعاً موضوع عجیبیه. اژدها یه موجود وفاداره یا یه هیولای ترسناک؟ خرگوشها عاقلند یا ترسو؟ وقتی شما یک داستاننویس یا طراح مانگا باشید، قطعاً به چنین سؤالاتی فکر میکنید. شاید هم سایت آرچی رو باز کردین که از خوندن افسانه های جالب و کوتاه از کشور چین لذت ببرین. خب؛ وقتی صحبت از اسطورهها و افسانههای چینی میشه، شما با موجودات افسانه ای چینی طرف هستین. پس ما با همراه باشین، چون اینجا پر از افسانه های قشنگی هست که باید بدونی!
1- سان ووکانگ؛ پادشاه میمونها
مشهورترین میمون در کشور چین بدون شک سون ووکونگه. این میمون یکی از شخصیتهای اصلی حکایت کلاسیک چینی به اسم سفر به غربهست. سان ووکونگ اوایل قصه یه میمون شیطونه که میخواد کل جهان رو تصرف کنه و بودا سخت برای رامکردن اون در تلاشه. اون بعداً با همراه وفادارش یعنی ژوان زانگ راهب، در یه سفر ماجراجویانه از چین به هند میره و برمیگرده.
2- چانگی و یوهی؛ جاودانگی در ماه
تو این یکی مورد از افسانه های چینی، هویی به معجون زندگی جاودانه دست پیدا کرده بود، اما این معجون فقط برای یک نفر کافی بود. اون نمیخواست از همسرش چانگی جدا بشه، پس معجون رو نخورد و سپرد به اون تا ازش مراقبت کنه. به خیال اینکه یه معجون دیگه پیدا کنه تا با همدیگه جاودانه بشن. یه روز که هویی خونه نبود، شاگردش فنگ منگ میاد خونهاش تا معجون رو بدزده. چانگی که میدونسته حریف فنگ منگ نمیشه، معجون رو سرمیکشه و بعد از نوشیدنش، به ماه پرواز میکنه و همونجا میمونه. تا امروز که مردم در حین جشنواره ماه چین، با اون تجدید دیدار میکنن.
3- خرگوش یشمی؛ همراه ابدی
داستانهای زیادی از کل آسیا درمورد خرگوش یشمی گفته میشه. اون یکی از همراهان چانگی بود و بیشتر اوقات در کنار اون روی ماه ظاهر میشه. این خرگوش پزشکی بلده و تصاویرش اغلب با یه هاون داروکوبی کشیده میشه.
4- عشق دختر الهه و گاوچران
یکی از افسانه های زیبا و عاشقانه و البته غم انگیز کشور چین، درمورد دختر بافنده ژیتو هست که دختر یک الهه بود و با یک گاوچران از نیولانگ ازدواج کرد. اونها زمانی عاشق هم شدن، با هم ازدواج کردن و بچه درست کردن. اما وقتی الهه متوجه این اتفاق شد، احساس کسر شأن بهش دست داد و این دو عاشق رو به دو سمت مختلف کهکشان راه شیری تبعید کرد. با این حال، یک بار در سال، کلاغ زاغیها به این دو دلداده کمک میکنن و پلی بین اونها میسازن تا همدیگه رو ببینن. این روز تو کشور چین به عنوان روز ولنتاین جشن گرفته میشه. شما فکرشو میکردین چینیها اینقدر احساساتی و رمانتیک باشن؟ این قصه از لحاظ غمناک بودن یه جورایی با نمونه ژاپنیش، ساکورا برابری میکنه.
5- افسانه مار سفید
این افسانه مثل افسانه قبلی تراژیک نیست و پایان خوشتری داره. داستان تو شهر زیبای هانگژو اتفاق میفته که به خاطر دریاچهاش معروفه. اینطوری که: «یکی بود یکی نبود. تو زمانای قدیم، یه مار سفید تو دریاچه زندگی میکرد. اون قدرتهای جادویی به دست آورده بود و میتونست خودشو به یه دختر زیبا تبدیل کنه. این مار عاشق یه دانشمند به نام ژو ژوان میشه و بعد از عبور از کلی موانع سخت، خدایان رو متقاعد میکنه که اجازه بدن با اون دانشمند رل بزنه!»
6- اژدهایان چینی
اژدها یکی از معروفترین اسطورههای کشورچینه. قدرتمندترین و مقدسترین موجود زنده، کنترلکننده زمین، دریا و هوا. دیگه چی میخواید از این خفنتر؟ خب، اژدهایان چینی نماد امپراطوریها بودند و شانس و اقبال برای مردمشون به همراه میآوردند. گفته میشه امپراطور افسانهای زرد بعد مرگ به اژدها تبدیل شد و به بهشت پرواز کرد. راستی ما تو بخش فروشگاه یه سری بک دراپ پارچه ای و فیگور اژدها داریم که شاید خوشتون بیاد.
7- شیرهای نگهبان
خب، این یکی از افسانه های جادویی واقعی ملت چین هست. اگه شما به چین سفر کنید، حتماً مجسمه این شیرها رو جلوی خونهها، کاخها یا معابد میبینید. دلیلش اینه که مردم چین به قدرت مخافظتی اونا اعتقاد دارن. بیشتر این شیرا به صورت جفتی دیده میشن. شیر نر دستش یه توپ گرفته که نشون دهنده اینه که جهان زیر پنجههای اون قرار داره. شیر ماده هم از یک توله شیر محافظت میکنه.
8- پانگو و خلقت جهان
طبق یکی دیگه از افسانه های جالب و کوتاه چینی، بیگبنگ زمانی اتفاق افتاد که خدای پانگو تخم مرغی رو که روش خوابیده بود شیکست. داخل این تخم مرغ یین و یانگ قرار گرفته بود که بعد از این اتفاق از هم جدا شدند. یانگ که سبکتر بود، پرواز کرد و آسمون رو ساخت. یین هم زمین رو تشکیل داد و یانگو اونا رو سر جاشون محکم کرد.
9- نیان؛ هیولای آدمخوار
یه افسانه قشنگ چینی وجود داره که توضیح میده چرا چینیا سال نوشونو با سر و صدای زیاد جشن میگیرن. این داستان اینطوری شروع میشه: «یکی بود یکی نبود. یه زمانی یه هیولای ترسناک و زشت به اسم نیان وجود داشت که هر روز از کوه پایین میومد و مردم رو شکار میکرد و میخورد. مردم روستا اونقدر از نیان میترسیدن که وقتی پایین میومد، خودشونو تو خونهشون حبس میکردن.
یه روز، یه پیرمرد عاقل تو دهکده پیشنهاد کرد که بهتر همه با هم متحد بشن و هیولا رو بترسونن. روستاییها هم جمع شدن و با سروصدای طبل و دهل و آتیشبازی، همین کاری رو کردن که پیرمرد تو نصیحتاش گفته بود. هیولا اونقدر از چیزی که دیده بود ترسید که دمشو گذاشت رو کولش و فرار کرد. اما مردم روستا قانع نشدن. اونا دنبالش دوییدن و انقدر تعقیبش کردن تا تونستن بهش برسن و این هیولای پستفطرت و پفیوز رو بکشن. اولین سال نو چینی اینطوری آغاز شد. نیان، اسم هیولا تو زبان چینی هم معنی «سال» رو میده.
10- زودیاک؛ قصه نامگذاری سالهای چینی
شاید شما قصه زودیاک (نه اون قصه جنایی) رو شنیده باشین. اینجا یه نسخه باحال از زودیاک چینی رو میخونین که اینطوریه: «یکی بود یکی نبود. یه روزی امپراطور جید، مسابقهای رو برای همه حیوانات برگذار کرد که تو اون برای دوازده مکان در زودیاک چینی، با هم رقابت کنن. موش قرار بود صبح زود، همسایهاش گربه رو بیدار کنه، اما این کارو نکرد و بعدش هم خودش به جای گربه رفت تو مسابقه شرکت کرد. موش به این دودوزهبازی اکتفا نکرد و همون اول بازی، یه کلک پلیدانهای سوار کرد.
موش نگاه کرد ببینه کدوم حیوون از همه تندتر میدوه و از همه جلوتره، دید گاو وحشی. پس بدون اینکه گاو بفهمه، سوارش شد و کل مسابقه رو راحت همونجا نشست. اما وقتی گاو نزدیک خط پایان بود، پرید جلو و خط پایان رو رد کرد و تو مسابقه اول شد. نفرات بعدی به ترتیب این حیوونا بودن:
- موش
- گاو
- ببر
- خرگوش
- اژدها
- مار
- اسب
- بز
- میمون
- خروس
- سگ
- خوک
بعد از اینکه مسابقه تموم شد، گربه تازه رسید به محل مسابقه و دید نه آشی هست نه کاسهای. پادشاه هم دستور داد سالهای چینی رو به نام این 12 حیوون نامگذاری کنن. اینطوری شد که سال موش داریم، ولی سال گربه نه. بعد از این اتفاق، گربه از موش متنفر شد و این نفرت نسل به نسل به تمام گربهها منتقل شد. سالهای چینی هم به همین اسامی نامگذاری شدن.
حرف آخر
خب، 10 تا افسانه جالب و کوتاه چینی که براتون آماده کردیم همینا بودن. ما تو آرچی سعی میکنیم جهان فانتزیهای شرقی رو برای علاقهمندان به مشرق زمین، زنده نگه داریم و کلی قصه و افسانه براتون تعریف میکنیم. اگه دوست داشتین یه نگاهی هم به محصولات فروشگاهمون بندازین. یه بلاگ هم داریم به اسم افسانه های قشنگ کره ای که شاید ازش خوشتون بیاد. تا بعد!