افسانه های معروف ایرانی؛ از بختک سیاه تا سیمرغ خاکسترنشین

افسانه های معروف ایرانی؛ از بختک سیاه تا سیمرغ خاکسترنشین

محاله شما هم عاشق قصه و داستان باشید و از شنیدن افسانه‌ها لذت نبرین. افسانه‌ها به خاطر ویژگی‌های جذاب و مرموزشون همیشه مخاطبان زیادی رو به خودشون جلب می‌کنن. افسانه‌ها یه داستان خیالی هستن که روایت‌های جذابی رو دربارۀ یه واقعیت، یه شخص یا یه مکان روایت می‌کنن. معمولا در زمان‌های قدیم، مردم این افسانه‌ها رو واقعی می‌دونستن و بهشون باور داشتن. تو این نوشتار می‌خوایم یه سری از افسانه های معروف ایرانی رو براتون معرفی کنیم.

#1 بَختَک؛ کابوس شب تاریک و نگهبان گنج اسکندر

بختک

تو باور مردمان ایران باستان، یه موجود نامرئی وجود داشته که اکثرا شب‌ها موقع خوابیدن آدم‌ها سر و کله‌ش پیدا می‌شده. به این موجود بَختَک می‌گفتن. وقتی آدما می‌خوابیدن، بختک سراغ اونا می‌رفته و روی بدنشون می‌افتاده؛ طوری که اون افراد دیگه نمی‌تونستن تکون بخورن و انگاری بدنشون قفل می‌شده. تو این حالتِ عجیب، فردی که بختک افتاده روش، لحظات خیلی سختیو می‌گذرونده؛ چون تو اون لحظه خواب نبوده و هوشیار بوده اما دست و پاش قفل می‌شده و نمی‌تونسته تکونشون بده و احساس ناتوانی می‌کرده.

یه عده دیگه اعتقاد داشتن که بختک به عنوان یکی از موجودات افسانه ‌ای ایرانی به درون آدم رخنه می‌کنه و بدن فرد رو در کنترل خودش می‌گیره. همین اصطلاح معروفِ بختک افتاده رو زندگیِ فلانی هم از همین افسانه معروف ایرانی وارد ادبیات‌مون شده. یه سری باورهای دیگه هم دربارۀ بختک وجود داره که می‌گه بختک، کنیزِ اسکندر بوده و وقتی که مُشکِ حاوی آب حیاتِ اسکندر توسط منقار کلاغ سوراخ شد و آب حیات رو زمین ریخت، این کنیز بلافاصله مشتی از آب حیات رو برداشت و نوشید. تو این لحظه، اسکندر که عصبانی شده بود با ضریه شمشیرش، دماغِ کنیزش رو بُرید.

کنیز، از گِل، برای خودش یه بینی ساخت و از اون به بعد، روی سینۀ هر کسی که به پشت خوابیده بود می‌پرید! تو این حین اگه فردی که خواب بود، می‌تونست دست بندازه و بینیِ بختک رو بگیره، بختک واسه جلوگیری از کنده شدن بینی‌ش، یه مقدار از گنج اسکندر رو به اون فرد می‌داد تا دست از بینی‌ش برداره! عوام معتقد بودن که بختک توی تاریکی و به‌خصوص زیر درختا، توی جنگل‌ها و باغ‌ها زندگی می‌کنه.

#2 قالیچۀ پرنده؛ جت هوایی باستانی

طبق این افسانه، یه قالیچۀ جادویی وجود داشته که از اون برای حمل و نقل و رسیدن سریع به جاهای خیلی دور استفاده می‌شد. بر اساس این افسانه، قالیچۀ پرنده تو عصر هخامنشیان، از جنس ابریشم ساخته شده. نکته اینجاست که ابریشمِ به کار رفته تو این قالیچه، یه ابریشم معمولی نیست و این ابریشم به دست کرم‌هایی تولید شدن که از برگ درختای توت یه باغ، تو شهر کاشان تغذیه کرده‌اند. این باغ هم یه باغ معمولی نبوده و خاک این باغ از کویر ریگ جن در جنوب سمنان تامین شده بوده و به خاطر ضدِ جاذبه بودن ریگ‌های این کویر، این ویژگی و خاصیت ضد جاذبه و ضد گرانشی، اول به درختان اون باغ و بعد به کرم‌های ابریشم منتقل شده بوده و همین مسئله رازِ اصلی به پرواز درومدن قالیچۀ پرنده‌ست.

برخی اعتقاد دارن که اسکندر مقدونی برای به دست آوردن این قالیچۀ پرنده به ایران لشکرکشی کرد و تخت جمشید رو به آتش کشید. جالبه تو خرابه‌های تخت جمشید هم چند تار ابریشم با اون ویژگی‌ها به دست اومده. یه سری حکایت‌های دیگه هم دربارۀ قالیچۀ پرنده وجود داره که می‌گه این قالیچه هم مثل قالی‌های معمولی روی دارِ قالی، بافته شده و تفاوتش با قالیچه‌های معمولی تو مرحلۀ رنگ‌رزی اون بوده. طبق این حکایت، در رنگ‌رزی قالیچۀ پرنده از یه گُل مخصوص استفاده شده که صنعت‌گران این گُل خاص رو در چشمه‌های کوهستان پیدا کرده بودن و کشف کرده بودن که اگه این گُل توی ظرفی حاوی روغن یونانی قرار بگیره، خاصیت ضد مغناطیسی پیدا می‌کنه. و به خاطر همین خاصیت ضد مغناطیسیِ الیاف به کار رفته توی قالیچۀ‌ست که این قالیچه می‌تونه پرواز کنه.

 #3 هُما؛ مرغِ سعادت

هما

طبق این افسانه، پرنده هما که در افسانه‌ها و اساطیر ایرانی نقش مهمی داره، اگه سایه‌ش رو سر کسی بیفته، اون فرد به سعادت و شکوه می‌رسه و به خاطر همینه که این پرنده به مرغ سعادت مشهور شده. تو حکایت‌ها و قصه‌های ایرانی از هما به عنوان یه پرندۀ بی‌آزار و استخوان‌خوار یاد شده. توی سرستون‌های تخت جمشید و بعضی از کنده‌کاری‌های اونجا، میشه طرح و نقش این پرنده رو دید.

علاوه بر این توی خرابه‌های تخت جمشید، دو مجسمه سنگی از هما وجود داره که نشون میده این پرنده در اون زمان هم به عنوان مرغ سعادت مشهور بوده. هما توی ادبیات فارسی هم نمادِ شکوهه و خیلی‌ها هما رو جز افسانه های ایرانی واقعی، دسته‌بندی می‌کنن.

#4 نسناس؛ جانوری چهارچشم با رخساری سرخ

نسناس

طبق افسانه های ایرانی، این موجود یه جنه که بدنش نیمی از اعضای انسان رو داره؛ اون یه دست، یه پا و یه چشم داره و مثه انسان دارای دو جنس نر و ماده‌ست. تو بعضی از حکایت‌ها نسناس به عنوان جانوری با چهرۀ سرخ، چهار چشم، قد بلند با موی سبز معرفی شده که در نواحی هندوستان زندگی می‌کرده و اهالی هندوستان این موجود را مثل گوسفند می‌کشتند و می‌خوردند. اگرچه این موجود شکل و شمایلی شبیه انسان داره اما سرشت و خویِ انسانی در اون نیست.

#5 سیمرغ؛ معروف ترین افسانه ایرانی

سیمرغ شاید مشهورترین موجود افسانه ای ایرانیه؛ مرغی با بدن عقاب، پنجه‌های شیر و دُم طاووس که نقش کلیدی در داستان‌های شاهنامه ایفا می‌کنه. محل زندگی سیمرغ که موجودی خردمند و داناست، کوه قافه. قدمت این مرغ افسانه‌ای به دوران باستان می‌رسه. سام دستور میده که فرزند سفیدمو و سفید روی خودش زال رو توی بیابان رها کنن تا بمیره. سیمرغ زال رو با خودش به آشیانه‌ش می‌بره و ازش نگه‌داری می‌کنه و پرورشش میده. سیمرغ علاوه بر شاهنامه در کتابای دیگه‌ای مثل منطق‌الطیر عطار هم نقش مهمی داره.

#6 مرغ آمین؛ پرنده‌ی حاجت روا کُن!

مرغ آمین

این موجود افسانه‌ای، فرشته‌ایه که در حال پرواز دائما آمین می‌گه. طبق افسانه، اگه کسی حاجتی داشته باشه و حاجتشو بیان کنه و همون لحظه، مرغ آمین از بالای سرش بگذره، حاجت و خواسته‌ش برآورده میشه. همچنین از طرف دیگه برخی هم معتقدن که حین گفتن نفرین هم اگه مرغ آمین از بالای سر فردی که داره نفرین می‌کنه بگذره، اون نفرین هم مستجاب میشه.

#7 قُقنوسِ خاکسترنشین

از این پرندۀ مقدس افسانه‌ای توی اساطیر ایران هم نام برده شده. این افسانه هم مثل سایر افسانه های جادویی واقعی کم‌نظیره. ققنوس یه مرغ کمیاب و تنهاست که هیچ جفتی نداره و مطابق با اون زایشی هم نداره. اما نکتۀ ویژه دربارۀ ققنوس اینه که گفته میشه این پرنده هر هزار سال یک بار، روی کوهی از هیزم می‌شینه و آواز سر میده و هنگامی که از آواز خودش به وجد میاد، آتشی برپا می‌کنه و وقتی در آتش می‌سوزه از خاکسترش تخمی به وجود میاد که از این تخم یه ققنوس دیگه متولد میشه. این پرنده تو فرهنگ ایران، نماد عمر دوباره و جاودانگیه. همونطوری که افسانه درخت ساکورا در ژاپن چنین هویتی داره.

حرف آخر

همین طور که دیدم در فرهنگ ایران هم افسانه‌های جذابی مثل افسانه های جالب و کوتاه چینی و افسانه های کره ای وجود داره که از دوران کهن سینه به سینه و نسل به نسل منتقل شده و امروزه به گوش ما می‌رسه. این افسانه‌های ایرانی هم مثل بسیاری از افسانه های عاشقانه ژاپنی از تنوع و جذابیت بالایی برخوردارن. تو این نوشتار سعی کردیم تعدادی از این افسانه‌ها رو برای شما معرفی کنیم. همین طور که می‌دونید آرچی فقط یه فروشگاه اینترنتی نیست و شما اینجا با جهانی از دنیای انیمه و افسانه آشنا میشین. برای آشنایی با بقیۀ قصه‌های آرچی و همین طور محصولاتی که براتون آماده کردیم، به بخش‌های دیگۀ آرچی هم سر بزنید.

«با احترام حقوق کلیه تصاویر درج شده در این بلاگ مربوط به وب‌سایت ایرانشهر (eranshahr) است.»

ارسال نظر
(بعد از تائید مدیر منتشر خواهد شد)
  • - نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
  • - لطفا دیدگاهتان تا حد امکان مربوط به مطلب باشد.
  • - لطفا فارسی بنویسید.
  • - میخواهید عکس خودتان کنار نظرتان باشد؟ به gravatar.com بروید و عکستان را اضافه کنید.
  • - نظرات شما بعد از تایید مدیریت منتشر خواهد شد