تاریخ جادوگری | داستانهایی از زمانهای دور که هنوزم تو ذهنمون زندهست

جادو همیشه یکی از اون موضوعاتیه که مردم رو در طول تاریخ به خودش جذب کرده. انسانها از قدیمالایام، به دنبال راههایی بودن که با استفاده از اون، دنیا و طبیعت رو تحت کنترل خودشون در بیارن. از همینجا بود که جادو متولد شد؛ نوعی از قدرت که تو مرز بین واقعیت و افسانه قرار داشت و هنوز هم برای خیلیا یه موضوع جذاب و رمزآلود محسوب میشه. اولین شواهدی که از تاریخ جادوگری به دست اومده، به هزاران سال پیش برمیگرده.
انواع جادو معمولاً به دو دسته اصلی تقسیم میشه: جادوی سفید و جادوی سیاه. اما این تنها دستهبندی ممکن نیست و تو خیلی از فرهنگها جادو به شکلهای مختلفی وجود داشته. هر کدوم از این دستهها به نوع خاصی از نیروها و نیتها ارتباط داره. جادوی سفید همون جادوییه که برای اهداف خیر و مثبت به کار میره. خیلی از مردم قدیم اعتقاد داشتن که با استفاده از جادوی سفید میتونن مشکلات روزمرهشون رو حل کنن، از بیماریها شفا پیدا کنن یا از خطرات حفاظت بشن. از طرف دیگه، جادوی سیاه بیشتر برای کارای شرورانه و منفی استفاده میشده. این نوع جادو معمولاً برای نفرین کردن یا آسیب زدن به دیگران به کار میرفته. جادوگرهای سیاه اغلب به عنوان آدمای خطرناک و ترسناک شناخته میشدن که میتونستن با نیروهای شیطانی یا ارواح تاریک ارتباط برقرار کنن.
جادوگری در ایران
تاریخ جادوگری در ایران ریشههای عمیقی تو فرهنگ کهن این سرزمین داره. مثلاً تو دوران باستان، جادوگران نه تنها تو زندگی روزمره مردم حضور داشتن، بلکه تو مراسمهای مذهبی هم نقش مهمی ایفا میکردن. تو این دوران، یه سری افراد خاص به اسم «مغ» حضور داشتن. اینا همون جادوگران و پیشگویانی بودن که مردم بهشون به چشم واسطههایی بین دنیاهای مختلف نگاه میکردن. مغان به عنوان آدمایی شناخته میشدن که هم میتونستن از جادو برای اهداف خیر استفاده کنن (چیزی شبیه به جادوی سفید) و هم اینکه با نیروهای تاریک ارتباط بگیرن و به جادوی سیاه متوسل بشن. داستانهای زیادی از این جادوگرها تو کتابهای تاریخی و حتی تو اشعار فارسی مثل دیوان حافظ و شاهنامه وجود داره.
یکی از معروفترین مثالها از افسانههای جادوگری تو ایران، داستان ضحاک ماردوشه که نمونه بارزی از جادوی سیاه تو فرهنگ ایرانیه. ضحاک تو افسانهها یه پادشاه ستمگره که مارهایی روی شونههاش داره و این مارها نماد نیروی تاریک و شر هستن. گفته میشه که ضحاک با استفاده از جادو و نیروهای شیطانی قدرت خودش رو حفظ میکرده تا اینکه سرانجام توسط کاوه آهنگر و فریدون سرنگون میشه.
تاریخ جادوگری در جهان: از شرق تا غرب
تقریباً تو هر نقطهای از دنیا، یه جورایی اعتقاد به جادو و نیروهای ماورایی وجود داشته. با اینکه تو هر فرهنگ و تمدنی، این موضوع شکل خاص خودش رو داشته، ولی همیشه یه سری شباهتها بین باورها و داستانهای جادوگری وجود داره.
جادوگری در مصر باستان
تو مصر باستان، جادو یه بخشی از زندگی روزمره مردم بود. مصریها باور داشتن که جادو نه تنها از جانب انسانها بلکه از طرف خدایان هم انجام میشده. جادوگرای مصری با استفاده از طلسمها و وردهای خاصی که تو معابد آموزش داده میشدن، به حل مشکلات و برآورده کردن آرزوهای مردم میپرداختن. برای مثال میشه به ایزدبانوی جادوی مصر، «ایزیس» اشاره کرد. این الهه نه تنها به عنوان خدای مادر شناخته میشد، بلکه قدرت جادویی خیلی زیادی داشته و میتونسته حتی مردگان رو هم زنده کنه.
جادوگری در اروپا و آمریکا
تو اروپای قرون وسطی، جادو و جادوگری بیشتر به عنوان چیزی شیطانی و خطرناک شناخته میشد. کلیسای کاتولیک نقش بزرگی تو این باورها داشت و معتقد بود که جادوگران به نیروهای تاریک و شیطان وابسته هستن. همین باعث شد که تو یه دوره طولانی، هزاران نفر به جرم جادوگری تحت تعقیب و حتی اعدام بشن. یه مثال معروف از این دوران، محاکمههای سِیْلِم تو آمریکاست. تو سال 1692، یه سری از اهالی سِیْلِم (یه دهکده کوچیک تو ماساچوست) به خاطر شایعههای بیاساس به جادوگری متهم شدن و خیلی از اونا تو دادگاه محاکمه و بعضی هم اعدام شدن.
جادوگری در آفریقا
تو آفریقا، داستان جادو یه کم فرق میکنه. جادوگری تو خیلی از فرهنگهای آفریقایی بخشی از زندگی معنوی و مذهبی مردم بوده. جادوگرای آفریقایی اغلب نقشهایی مثل شفابخش یا راهنمای روحانی رو داشتن. اونا معتقد بودن که میتونن با ارواح اجداد و طبیعت ارتباط برقرار کنن و از این طریق به مردم کمک کنن.
جادوگری در آمریکای جنوبی
اگه بریم به سمت آمریکای جنوبی، میبینیم که تو قبایلی مثل اینکاها و آزتکها، جادو بخشی از مراسمهای مذهبی و حتی حکومتی بوده. جادوگرای این فرهنگها به عنوان افراد مقدس شناخته میشدن که میتونستن با ارواح طبیعت و خدایان ارتباط بگیرن.
جادوگران معروف تاریخ: آدمهایی که به افسانه تبدیل شدن
تو طول تاریخ، یه سری از افراد بودن که به عنوان جادوگرهای معروف شناخته شدن و داستانها و افسانههای زیادی دربارهشون ساخته شده. این افراد یا واقعاً قدرتهای خارقالعادهای بهشون نسبت داده شده یا اینکه مردم به خاطر رفتار یا کارهای عجیبشون اونا رو به عنوان جادوگر میشناختن.
نوستراداموس
یکی از معروفترین چهرههای تاریخی که همیشه اسمش با جادوگری گره خورده، نوستراداموسه. نوستراداموس یه پزشک و پیشگو فرانسوی بود که تو قرن شانزدهم زندگی میکرد. اون کلی پیشبینی درباره اتفاقات آینده کرده که خیلیاشون به طرز عجیبی به واقعیت پیوستن.
مدئا
تو افسانههای یونان باستان، یکی از معروفترین جادوگرا مدئا بوده. مدئا تو اساطیر یونان به عنوان یه زن قدرتمند و جادوگر شناخته میشه که تونسته با استفاده از جادو کارهای خارقالعادهای انجام بده. مثلاً گفته میشه که اون از جادوی سیاه برای انتقام گرفتن از دشمنانش استفاده میکرده.
مرلین
اگه یه کم بریم به داستانهای مربوط به قرون وسطی و انگلستان، به اسم مرلین میرسیم که در کتاب هری پاتر، از اون به عنوان پیامبر جادوگران یاد میشه. مرلین جادوگریه که تو داستان شاه آرتور نقش مهمی داره و به عنوان مشاور و دوست نزدیک شاه شناخته میشه. مرلین از قدرتهای جادوییش برای حفاظت از آرتور و حکومتش استفاده میکرده.
حرف آخر
چگونه جادوگری کنیم؟ سوالیه که خیلیا تو طول تاریخ از خودشون پرسیدن. جادو واقعاً یه دنیای پیچیده و ناشناختهست و شاید بیشتر از اینکه یه توانایی واقعی باشه، بخشی از افسانهها و باورهای مردم بوده. اما این به معنی این نیست که آدما تو طول تاریخ دست به انجام تمرینات جادوگری نزدن. کلی کتاب و دستورالعمل تو طول تاریخ نوشته شده که ادعا میکنن میتونن به افراد یاد بدن که چطور از نیروهای ماورایی استفاده کنن. کتاب جادوگری واقعی یکی از اون آثاره که خیلیا از زمانهای قدیم دنبالش بودن.